روزنوشت های من

ساخت وبلاگ
امروز تولد پیمان بود . با دخترم رفتیم و براش هدیه خریدیم . ساعت با بند چرم مد شده و پیمان خیلی دوست داشت ‌. در نتیجه تصمیم گرفتیم یکی از هدایا ساعت با بند چرم باشه. پیمان علاقه خاصی هم به عطر های برند داره . یکی دیگه از هدیه ها هم یه عطر بود و هدیه آخر یک فندک زیپو که پیمان خیلی دوست داشت . پرنیان امسال کلاس اول میر روزنوشت های من...ادامه مطلب
ما را در سایت روزنوشت های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : parniantaheriano بازدید : 18 تاريخ : جمعه 11 آبان 1397 ساعت: 15:28

تابستان به سرعت برق و باد میگذره

تابستان جالبی رو نداشتیم اما سعی کردم یکم بچه ها رو گردش ببرم . تو این گردشها سهیلا هم همراهمه.

کم کم دارم یه سری خرید های کلاس اول پرنیان رو انجام میدم . مثل ظرف غذا و مداد و دفتر و ...

خب قطعا خیلی شیرینه اینکار و متاسفانه خیلی گرون . در این بین هم خوشحال میشم و هم ناراحت . خوشحال برای لذت بزرگ شدن دخترم و ناراحت برای قشر کم درآمد جامعه. 

 

روزنوشت های من...
ما را در سایت روزنوشت های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : parniantaheriano بازدید : 14 تاريخ : جمعه 11 آبان 1397 ساعت: 15:28

دوباره رسیدیم به آخرای شهریور و شروع پاییز و شروع مهر و شروع مدرسه و شروع عشق ... تفاوت امسال با سالهای قبل حضور دخترم در مدرسه خودمه.  امیدوارم در اولین سال تحصیلی پرنیانم که سالی خاطره انگیز برایش خواهد بود ، معلمی خوب نصیبش بشه و خاطرات خوبی رو براش رقم بزنه . و امیدوارم سال تحصیلی خوبی رو پیش رو داشته باشیم . شر روزنوشت های من...ادامه مطلب
ما را در سایت روزنوشت های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : parniantaheriano بازدید : 14 تاريخ : جمعه 11 آبان 1397 ساعت: 15:28

خیلی خوشحالم خداروشکر بالاخره کارم درست شد و استخدام شدم ، این مدت همش دنبال کارام بودم و مراحل قبل از استخدام ، مراحل پزشکی و کمیسیون پزشکی ، انگشت نگاری ، جمع کردن سوابق بیمه و گزینش و ... خداروشکر میکنم برای این اتفاق ، واقعا یکی از بزرگترین آرزوهام بود که یه روز استخدام بشم ، منطقه کاریم رو تغییر دادن و متاسفانه پایین افتادم اما بازم راضی هستم و پایه اول بهم دادن خیلی برام سخته چون تا حالا ندا روزنوشت های من...ادامه مطلب
ما را در سایت روزنوشت های من دنبال می کنید

برچسب : خبرهای,استخدام, نویسنده : parniantaheriano بازدید : 25 تاريخ : پنجشنبه 23 شهريور 1396 ساعت: 7:10

کار کار و باز هم کار و خونه داری و بچه داری و کلاسهای ضمن خدمت . این شرح حال این روزهای منه ، وقتم پر شده از خط اول . به کارم عشق می ورزم ، خونه داری رو دوست دارم و بچه هام رو می پرستم . و خدا رو بابت همه اینها شکر میکنم . خداروشکر تونستم خودی نشون بدم تو مدرسه و کمی ارتباطم با هم پایه ها بهتر شده ، مدیر از کلاسم بازدید کرد و راضی بود ، توی ارزشیابی والدین از معلم هیچگونه شکایتی نداشتم و امتیاز با روزنوشت های من...ادامه مطلب
ما را در سایت روزنوشت های من دنبال می کنید

برچسب : یلدا, نویسنده : parniantaheriano بازدید : 23 تاريخ : پنجشنبه 23 شهريور 1396 ساعت: 7:10

۲۲ تیر ۸۴ روزی بود که من و همسرم سر راه هم قرار گرفتیم و ۱۴ آذر ۸۸ زندگی دو نفره رو شروع کردیم .
با دنیایی از عشق زندگی مون رو ساختیم تا خدا دوتا فرشته بهمون هدیه داد . اول پرنیان نازنینم در ۲۷ خرداد ۹۱ و بعد پارسای مهربونم در ۱۹ مهر ۹۴ .


روزنوشت های من...
ما را در سایت روزنوشت های من دنبال می کنید

برچسب : آقای,رفسنجانی, نویسنده : parniantaheriano بازدید : 15 تاريخ : پنجشنبه 23 شهريور 1396 ساعت: 7:10

یادمه وقتی این وبلاگ رو ساختم ماههای آخر بارداری دخترم رو میگذروندم ، دختری که حالا جونم به وجودش بنده ، دختری که حالا همنفس مادرشه و قهرمان زندگیمونه . 

دختر کوچولوی من امسال پیش دبستانی میره پ و من بی اندازه خوشحالم .

 پارسا پسر دردانه مادر هم دیگه خوب راه دلبری رو یاد گرفته و دل و جان برای ما نذاشته ، چند روز دیگه تولد دوسالگی رو در پیش داره و من بی اختیار دستانم برای درآغوش کشیدنش هر لحظه و هرجا بازه بازه بازه .

از خداوند برای فرزندانم سلامتی و عاقبت بخیری آرزو میکنم .

روزنوشت های من...
ما را در سایت روزنوشت های من دنبال می کنید

برچسب : زمان, نویسنده : parniantaheriano بازدید : 18 تاريخ : پنجشنبه 23 شهريور 1396 ساعت: 7:10

دوماه از سال تحصیلی گذشته و من سخت مشغول کارم هستم ، هم پایه های خوبی ندارم و مجبورم بیشتر تلاش کنم تا بتونم خودی نشون بدم .

راه دور ، منطقه و مدرسه و همکارهای جدید ، کار زیاد خونه ، دوتا بچه کوچک و ... همگی باعث شدن که خیلی احساس خستگی کنم . 

امیدوارم سال بعد همه چی آرامتر و بهتر بشه .

پارسای من ۱۹ مهر یکساله شد و شمع یکسالگی رو فوت کرد . پرنیان خانوم شده و رفتارهاش پخته تر و پارسا تازه سعی میکنه راه بره و حرف بزنه .

خدایا شکرت برای همه نعمتهایی که بهم دادی .

روزنوشت های من...
ما را در سایت روزنوشت های من دنبال می کنید

برچسب : روزهای,کار,تلاش, نویسنده : parniantaheriano بازدید : 22 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 12:06

کار کار و باز هم کار و خونه داری و بچه داری و کلاسهای ضمن خدمت . این شرح حال این روزهای منه ، وقتم پر شده از خط اول . به کارم عشق می ورزم ، خونه داری رو دوست دارم و بچه هام رو می پرستم . و خدا رو بابت همه اینها شکر میکنم . خداروشکر تونستم خودی نشون بدم تو مدرسه و کمی ارتباطم با هم پایه ها بهتر شده ، مدیر از کلاسم بازدید کرد و راضی بود ، توی ارزشیابی والدین از معلم هیچگونه شکایتی نداشتم و امتیاز بالا گرفتم . هر روز والدین با روی باز برخورد میکنند و بازتاب رفتارشون به دفتر رسیده ، و همه اینها یعنی من تونستم معلم خوبی باشم و این خیلی به وجهه کاری من کمک کرده و دید همه توی مدرسه نسبت به من مثبت شد روزنوشت های من...ادامه مطلب
ما را در سایت روزنوشت های من دنبال می کنید

برچسب : یلدا, نویسنده : parniantaheriano بازدید : 14 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 12:06

۲۲ تیر ۸۴ روزی بود که من و همسرم سر راه هم قرار گرفتیم و ۱۴ آذر ۸۸ زندگی دو نفره رو شروع کردیم .
با دنیایی از عشق زندگی مون رو ساختیم تا خدا دوتا فرشته بهمون هدیه داد . اول پرنیان نازنینم در ۲۷ خرداد ۹۱ و بعد پارسای مهربونم در ۱۹ مهر ۹۴ .


روزنوشت های من...
ما را در سایت روزنوشت های من دنبال می کنید

برچسب : آقای,رفسنجانی, نویسنده : parniantaheriano بازدید : 14 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 12:06